تغییرات درونی
آدمها، در گذر زمان، با چیزهایی که تجربه میکنن، با درسهایی که از زندگی و آدمهای دیگه میگیرن، با شروع یک رابطه یا پایان یک رابطه، توی جلسات مشاوره، رشد میکنن، تغییر میکنن، ممکنه تصمیم بگیرن یه اخلاق خوب رو به زندگیشون اضافه کنن. یا نه، یه اخلاق بد رو حذف کنن.
گاهی اوقات یه کار کوچک، یه صحبت سازنده، یه حرف، یه آدم، میشه نقطه عطف زندگی آدم.
روزی که روی چمن، زیر سایه درخت نشسته بودیم و زمان باقیمونده رو با صحبت کردن میگذروندیم، حرفهایی زدیم و در نهایت به چیزی رسیدیم که من با خود درونیم تصمیماتی گرفتم.
اون روز شد نقطهای که بخوام به خاطر اینکه تو لایق حضور یک زن آگاه و فهیم توی زندگیت هستی، تغییر کنم. نه تغییری که از خودم بودن دور بشم و اذیت بشم از این تغییر و بعد بگم «به خاطر تو تغییر کردم!!»
تو هیچ مسئولیتی در قبال این تغییرات من نداری. چون آدمها قرار نیست توی روابطشون چیزهایی که اون شخص باید از محیط خانواده، جامعه و خودش یاد میگرفته رو، آموزش بده. اما تلنگر زدن در مورد اشتباهات، باعث میشه هم اون شخص اصلاحشون کنه(چون شاید اصلا نمیدونسته اون مورد چیز بد و اشتباهیه) هم خودش در ادامهی اون ارتباط آرامش بیشتری داره.