میخواهم خانه‌ ی رویاهایمان بوی زندگی بدهد، پر از عطر گل یاس و شب‌بو. خانه‌ ای که با هر نفس، آرامش را در جانمان تزریق کند و هر لحظه، عشق را در دل‌ هایمان عمیق‌ تر سازد.

میخواهم این خانه، پناهگاهی باشد که وقتی از روزمرگی‌ های دنیا خسته‌ ایم، آغوشش را برایمان بگشاید. جایی که وقتی در آن قدم میزنیم، ردپای آرامش در هر گوشه‌ اش حس شود. آشپزخانه‌ ای که عطر چای تازه در آن بپیچد، اتاق‌ هایی که با نور ملایم و رنگ‌های دلنشین، حس امنیت را در ما زنده کند.

در ماه رمضان، این خانه باید یادآور خاطرات زیبای کودکیمان باشد. حس نوستالژی سفره‌ های ساده اما پر از عشق، صدای تلاوت قرآن که در فضای خانه می‌ پیچد، انتظار شیرین لحظه‌ ی افطار، طعم چای و زولبیا و بامیه، و شب‌ هایی که در کنار هم به دعا و مناجات میگذرانیم. خانه‌ای که هر سحر، با صدای آرام اذان، به ما نوید یک روز دیگر از برکت و آرامش بدهد.

این خانه، تنها دیوار و سقف نیست،در چارچوب آن هر روز خاطره ی جدیدی ساخته می‌ شود، عشقی است که در هوایش جریان دارد و زندگی‌ ای است که در تار و پودش تنیده شده. میخواهم خانه‌ ی رویاهایمان همان جایی باشد که هر بار در آن چشم باز میکنیم، بدانیم که خوشبختی یعنی همین لحظه، همین جا، در کنار هم.