گاهی آدم نمیخواهد حدس بزند، نمیخواهد از نگاه‌ ها و رفتارها، دوست‌ داشتن را بیرون بکشد. گاهی دلش میخواهد بشنود، با تمام وضوح، با تمام سادگی.

من میدانم، حس میکنم، میفهمم… اما شنیدن چیز دیگری‌ ست. شنیدن، مثل لمس کردن است، مثل اطمینان.

به من بگو… نه از روی اجبار، نه برای آرام کردنم، بلکه چون در دلت جاریست.

بگو که دوستم داری، بگذار کلماتت مثل نوازش، روی روحم بنشیند. بگذار این لحظه، در میان تمام بی‌ ثباتی‌های دنیا، یک حقیقت محکم باشد.

کاش بگویی… فقط همین.